-با محاسبه انسانی ، مجموع هزار عصر معادل يك روز برهما است و همين مقدار نيز معادل يك شب اوست.
-در آغاز روز برهما، تمام موجودات زنده از مرحله تجلی نيافته پديد می آيند و پس از آن ، هنگامی كه شب برهما فرا رسد، دوباره به مرحله تجلی نيافته فرو خواهند رفت
-دوباره و دوباره هنگامی كه روز برهما فرا می رسد تمام موجودات زنده به عرصه حيات بازمی آيند و با فرا رسيدن شب برهما ناگزير نابود خواهند شد.
-با اين حال ، طبيعت غيرمتجلی ديگری وجود دارد كه جاودانی است و در ورای اين ماده تجلی يافته و تجلی نيافته قرار دارد . آن طبيعت اعلی كه هرگز نابود نمی گردد، با ان هدام كل اين عالم ، همچنان همان گونه كه هست باقی ميماند.
-آن ملكوتی كه ودانتيستها آن را به عنوان نامتجلی و بری از نقص توصيف می كنند، كه به عنوان مقصد متعال شناخته می شود، و جايگاهی كه شخص پس از واصل شدن به آن هيچگاه ديگر بازنمی گردد، منزلگاه متعال من است .
-وصول به شخصيت اعلای خداوند كه نسبت به هر شخصيتی برتر می باشد، از طريق عشق و بندگی پاك و خالص ميسر است . به رغم ثبوت شخصيت الهی در جايگاهی واحد، او در سراسر هستی گسترده شده و همه چيز در او واقع شده است .
-ای بهترين بهاراتاها، اينك برايت زمانهای مختلفی را توضيح خواهم داد كه يوگی با درگذشت از اين دنيا، در آن لحظات ممكن است دوباره به اين جهان بازگردد يا بازنگردد.
-كسانی كه برهمن متعال را می شناسند، با رحلت از اين جهان در هنگام نفوذ الهه آتش ، در نور، در لحظه ای خجسته از روز، در دو هفته ای كه ماه رو به بدر می رود، و در شش ماهی كه خورشيد در شمال حركت می كند، به آن متعال واصل ميشوند.
-حق جويی كه اين جهان را هنگام شب ، دود و در دو هفته ای كه ماه از بدر خارج می شود، يا شش ماهی كه خورشيد از جنوب می گذرد، ترك گويد به كره ماه نائل می شود، ولی دوباره بازمی گردد.
-بر اساس نظر وداها دو طريق درگذشت از اين جهان وجود دارد : يكی در نور و روشنايی و ديگری در تاريكی و ظلمت . هنگامی كه شخص در نور درمی گذرد به اين جهان بازنمی گردد، اما وقتی در تاريكی رحلت می كند به آن بازمی گردد.
-ای آرجونا، با اينكه عابدان به اين دو راه واقف هستند، ولی هيچگاه گمگشته و سرگردان نمی شوند . بنابراين همواره در عشق و عبوديت ثابت باش .
-شخصی كه راه خدمت خالصانه و عاشقانه را می پذيرد، از نتايج حاصل از مطالعه وداها، انجام قربانيهای سخت ، دادن صدقات و خيرات ، پرداختن به مباحث فلسفی و فعاليتهای ثمرجويانه محروم نمی ماند. او صرفاً با انجام خدمت عابدانه به همه اين موارد دست می يابد و سرانجام به ملكوت جاودان الهی واصل ميگردد